تمام افکار و عقاید و رفتارهایش جاهلی است. تا حدی که به زبان «الله» را خالق و آفریدگان میخواند ولی ربوبیت و پروردگاری او را قبول نمیکند. خیال میکند خدای خالق، او را رها کرده و حالا اوست که به دلخواه خود زندگی و آیندهاش را میسازد. آری، با این نگاه باطل است که خود را از وحی و هدایت ربوبی بینیاز میبیند.
اما خدای مهربان- که هم آفریدگار است و هم پروردگار و هم کریمترینِ کریمان- این انسان را رها نکرده و برای رشد و نجاتش از منجلاب این تفکران پوچ، برنامهای دارد. او- به این دلیل که از همگان کریمتر است، کلام هدایت را با قلم وحی بر جان بهترین مخلوقش مینویسد تا او نیز این تعلیمِ ربوبی را بر انسان قرائت کرده و هدایتش کند؛ تعلیمی که انسان آن را نمیدانست...
پس پیامبر به نماز میایستد و از همان ابتدا آغاز میکند به قرائت این تعلیم پروردگار. اما آیا انسان میپذیرد این هدایت نورانی را؟ هرگز! او طغیان میکند و از این پذیرش، سر باز میزند؛ چراکه پروردگاریِ خالق را باور نکرده و خود را از تعلیم او بینیاز میبیند... ولی ای پیامبر، تو از طغیان او متأثر مباش که بازگشت همگان بهسوی پروردگار توست...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ (1) خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ (2) اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ (3) الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4) عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یعْلَمْ (5) کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیطْغى (6) أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى (7) إِنَّ إِلى رَبِّکَ الرُّجْعى (8)
نظرات (۰)