دریافت
حجم: 270 کیلوبایت
همهچیز را برعکس میفهمد. مثلاً تو بگو «خوشبختی»، قبل از اینکه اجازه دهد درباره خوشبختی واقعی در آخرت صحبت کنی، سریع آن را با پول و لذتهای دنیایی مساوی میگیرد و بر اساس آن، زندگی خود را بنا میکند. او اشتباه بودن نگاهش را نمیفهمد، چون ترازویی که با آن چیزها را میسنجد، خراب است! درست مثل این میماند که روی یک ترازوی میوهفروشی، عیار طلا را بسنجند! معلوم است که هیچ نتیجه درستی نمیدهد.
پس مشکل از ترازو است و اگر قرار است این فرد چیزی مثل خوشبختی را بهدرستی بفهمد، باید ترازویش را درست کند و این جز با پذیرفتن «قیامت» اتفاق نمیافتد. یعنی اگر قیامت را پذیرفت و معیارهایش را بر مبنای قیامت محکم و سنگین کرد، زندگیِ شیرین و رضایتبخش را تجربه خواهد کرد؛ اما اگر نپذیرفت و همهچیز را با همین معیارهای سبکِ دنیوی سنجید، قیامت چون حادثه کوبندهای بر سر او فرود خواهد آمد! اما چه سود که آن موقع خیلی دیر است...
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْقارِعَةُ (1) مَا الْقارِعَةُ (2) وَ ما أَدْراکَ مَا الْقارِعَةُ (3) یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ (4) وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ (5) فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ (6) فَهُوَ فی عیشَةٍ راضِیَةٍ (7) وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ (8) فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ (9) وَ ما أَدْراکَ ماهِیَهْ (10) نارٌ حامِیَةٌ (11)
نظرات (۰)