حکایت خوبان ۲۸۸ | امکان ملاقات

امکان ملاقات

علامه حلی هر شب جمعه از حِلّه به کربلا می‌رفت. در یکی از سفرها در راه شخصی به او رسید و با هم روانه کربلا شدند. بعد از صحبت با مرد غریبه علامه درک کرد که با عالمی بزرگ هم­صحبت شده است؛ به‌طوری‌که هر مسئله‌ای می‌پرسید، او جواب می‌داد.

تازیانه‌ای که در دست علامه بود، به زمین افتاد. در همین حین این مسئله را از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کبری، امکان ملاقات با امام زمان (ع) هست؟» آن شخص تازیانه را برداشته و به علامه داد و دستش به دست علامه رسید، فرمود: «چگونه نمی‌توان امام زمان را دید در صورتی که اکنون دست او در دست توست؟»

 منبع: کتاب «قصص العلماء» نوشته تنکابنی/ ص ۸۸۳

باشگاه خبرنگاران جوان

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی