حکایت خوبان ۲۷۸ | رؤیای صادقه

رؤیای صادقه

شیخ مفید در خواب دید که فاطمه زهرا (س)، دست حسنین (ع) را گرفته بود و به نزد شیخ مفید آمد و فرمود: «ای شیخ به این دو، فقه تعلیم بده.» شیخ از خواب بیدار شده و در حیرت افتاد که این چه خوابی بود و من کی هستم که به دو امام فقه تعلیم دهم؟

صبح روز بعد، شیخ در مسجد نشسته بود که ناگهان زنی جلیل و محترم درحالی‌که دست دو پسر را در دست دارد وارد مسجد شد. وی به نزد شیخ آمد و گفت: «یا شیخ علمهما الفقه.» شیخ تعبیر خواب را فهمید و به تعلیم و تربیت آنان همت گماشت؛ آن دو پسر کسی نبودند جز «سید رضی» معروف به شریف و «سید مرتضی» معروف به علم­الهدی که از فقهای سرآمد روزگار شدند.

منبع: تبیان

محمد بن محمد بن نُعمان، مشهور به شیخ مُفید

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی