یاد یاران ۲۸۲ | یادت باشه، یادم هست

یادت باشه، یادم هست

ساعات آخر بدرقه، همسرم گفت: «دوری از تو برایم سخت است، من آنجا در کنار دوستانم و پشت تلفن نمی‌توانم بگویم دوستت دارم، نمی‌توانم بگویم دلم برایت تنگ شده، چه کنم؟». یاد همسر یکی از شهدا افتادم، به حمید گفتم: «هر زمان دلت تنگ شد بگو یادت باشه و من هم خواهم گفت یادم هست...»

این طرح را پسندید و با خوشحالی هنگام پایین‌رفتن از پله‌های خانه بلندبلند می‌گفت: «یادت باشه، یادت باشه». من هم با لبخند درحالی که اشک می‌ریختم و آخرین لحظات بودن با معشوقم را در ذهن حک می‌کردم، پاسخ می‌دادم: «یادم هست... یادم هست...» و حمیدم رفت...

پیشنهاد می‌کنم، کتاب «یادت باشد» که روایت عاشقانه این شهید با همسرش است، را بخوانید.

منبع: تبیان

شهید مدافع حریم اهل بیت (ع) حمید سیاهکالی مرادی

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی