هانیه میگوید: «شببهخیر»؛ و پتوی کوچکش را روی سرش میکشد. شببهخیر گفتن را تازه یاد گرفته و وقتی میبیند ما با شنیدنش چقدر ذوق میکنیم، خوشش میآید و تکرار میکند. میروم بالای سرش و آرام پتو را کنار میزنم. با اینکه خندهاش گرفته، اما بهزور پلکهایش را روی هم نگه میدارد که یعنی خوابش برده! میبوسمش و پتو را دوباره روی سرش میکشم. ناگهان چشمم میافتد به دختر بزرگترم. نکند بیدار باشد و به دل بگیرد؛ اما سمتش نمیروم. با خودم میگویم: «من که به او هم کم محبت نمیکنم.»
صبح میرسم خدمت آقا، سلام میکنم. بلافاصله بعد از سلام، میپرسند: «انشاءالله تسویه (رفتار برابر) بین اولاد را که رعایت میکنید؟»
منبع: کتاب در خانه اگر کس است، ص 33، به نقل از مرکز تنظیم و نشر آثار آیتالله بهجت (قدس سره)
آیتالله محمدتقی بهجت فومنی
نظرات (۰)