روزی از مدرسه به خانه میآید، درحالیکه گونهها و دستهای سرخ و کبودش، حکایت از عمق سرمایی میکند که در جانش رسوخ کرده است. پدرش همان شب تصمیم میگیرد که پالتویی برایش تهیه کند. دو روز بعد، با پالتویی نو و زیبا به مدرسه میرود. غروب که از مدرسه برمیگردد، با شدت ناراحتی، پالتو را به گوشه اتاق میافکند. همه اعضای خانواده با حالت متعجب به او مینگرند و مهدی درحالیکه اشک از دیدگانش جاری است، میگوید: «چگونه راضی میشوید من پالتو بپوشم، درحالیکه دوست بغلدستی من در کنارم از سرما بلرزد.»
یادمان باشد، اونهایی شهید میشوند که قبلش شهیدانه زندگی کردند...
منبع: سایت راسخون
شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر 31 عاشورا
"نما"ی "مسجد" نه فقط سنگ و آهن و سیمان، که مجموع عناصری است که یک نفر در ارتباط با مسجد آن را مشاهده میکند. بیایید این نما را معرفت افزا کنیم!
"مسجد نما" میخواهد دستیاری برای فعالان فرهنگی مساجد باشد.
استفاده از محتواها و طرح ها برای همه و در همه جا آزاد است. حتی در صورت حذف نشان "مسجد نما"ی گوشه طرح ها!
»»انشاءالله بستههای تابلو اعلانات و نشریات، حداکثر تا عصر چهارشنبه هر هفته آماده دریافت خواهد بود.
»» با توجه به محدودیتها، لطفا برای اجرایی شدن پیشنهادات بسیار سازنده و خوب خود شکیبا باشید.
در این سایت هیچ گونه حق تالیفی وجود ندارد و استفاده از مطالب بدون هیچ قید و شرطی آزاد است
ارتباط با مسجدنما: شماره پیامک: 1000150160170، رایانامه: masjednama@gmail.com

نظرات (۰)