شخصیتها تا آنوقت پیش ما احترام دارند که به حقیقت احترام بگذارند، اما آنجا که میبینیم اصول اسلامی به دست همین سابقهدارها پایمال میشود، دیگر احترامی ندارند؛ ما طرفدار اصولیم، نه طرفدار شخصیتها. تشیع با این روح به وجود آمده است. ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذر غِفاری و مقداد کنْدی و عمار یاسر و امثال آنان میرویم و میخواهیم ببینیم چه چیز آنها را وادار کرد که دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، میبینیم آنها مردمی بودند اصولی و اصولشناس، هم دیندار و هم دینشناس... این صحیح نیست که تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاسها بسنجی... اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند. این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند.
شهید مرتضی مطهری، کتاب جاذبه و دافعه علی علیهالسلام، ص 118، 120
نظرات (۰)