حکایت خوبان ۲۳۹ | جواب نخواهم داد!

 جواب نخواهم داد!

فرستاده محمد پهلوی به نجف آمده است تا از آب گل‌آلود، ماهی بگیرد. ماجرا ازاین‌قرار است که مرجع بزرگ مسلمان آیت‌الله‌العظمی حکیم از دنیا رفته است و حکومت پهلوی قصد دارد با فرستادن پیام تسلیت به یکی از مراجع بزرگ نجف و دریافت جواب، ذهن مردم مسلمان را متوجه خود سازد.

فرستاده پهلوی که حسب سفارش‌های دریافتی باید سعی کند نظر موافق آیت‌الله خوئی را جلب کند خدمت ایشان می‌رسد و عرض می‌کند: «حضرت آقا اعلی‌حضرت قصد دارند به مناسبت درگذشت آقای حکیم برای شما پیام تسلیت بفرستند، البته به‌شرط آنکه ...»

می‌فرماید: «به‌شرط چی؟» می‌گوید: «به‌شرط آنکه حضرت‌عالی هم لطف کنید و پاسخی درخور به آن بدهید!»

می‌فرماید: «نیازی به پیام نیست. ارسال هم شود، جوابی نخواهم داد!» شجاعت مثال‌زدنی آقا، فرستاده پادشاه را به شگفتی آورد.

منبع: منبرک

 آیت‌الله سید ابوالقاسم خوئی

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی