میگوید دنیا نقد است و آخرت نسیه؛ آدم نقد را نمیدهد که نسیه بگیرد. بعد از آن طرف میگوید اگر آخرتی باشد، ما عذاب نمیشویم؛ چون فرشتهها شفاعتمان میکنند. انگار دلش راضی نشده که آخرت را به کل نفی کند. واقعیتش این است که کلاً عاقبت و آخرت خود را دارد تصور میکند و هر چه دلش میخواهد میسازد تا همان محقق شود؛ چقدر ابلهانه! این وهمها و گمانها هیچ بهرهای از حق ندارد:
إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئا[1]
آنان تنها از وهم و خیال خود پیروى مى کنند، و قطعاً گمان- تا چه رسد به وهم و خیال- براى دستیابى به حق هرگز بسنده نیست.
خدا میداند چقدر از زندگیمان را با همین وهمها و گمانها پیش بردهایم و میبردیم، نکند شب اول قبر تازه بفهمیم چه بلایی سر خود آوردهایم!
نظرات (۰)