گاهی چیزی را میدانی و برای همین با مخالفانش مخالفت میکنی، گاهی نمیدانی و مخالفت میکنی و گاهی میدانی که نمیدانی، ولی باز هم مخالفت میکنی؛ چقدر مریض!
در قضیه وحی ما چه چیز را انکار میکنیم؟ اصل معاد را؟ آن را که فطرتمان پذیرفته؛ دلایل اثباتش را؟ این هم که مسئله چندانی نیست. نکند میترسیم اگر وحی را بپذیریم، مجبور شویم به دستوراتش عمل کنیم و آن وقت نتوانیم به هوای نفسمان حال بدهیم؟ آری، برای همین است که میگوییم پیامبر دروغگوست؛ اما خدا پاسخ میدهد:
ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی؛ أَ فَتُمارُونَهُ عَلی ما یَری[1]
پیامبر آن را در دل دید و دریافت و دلش آنچه را دید بهخطا ندید. آیا در آنچه دیده است با او جدال میکنید؟
او دیده، آن چه را که ما از شنیدنش ابا داریم. همین قرآن بالاترین حجت است برای این که بپذیریم او شنیدهها و نشنیدههای ما را میبیند...
نظرات (۰)