روزنوشت ۲۳۳ | پاسکاری ممنوع!

پاسکاری ممنوع!

تواکل یعنی پاسکاری؛ یعنی یک کاری را که باید به هر نحوی انجام بشود، من به تو پاس بدهم و تو هم به من بدهی. این‌طوری هر دو خیال‌مان راحت است که کسی به ما گیر نخواهد داد، هرچند آن کار انجام نشود.

مثلاً من و تو به مسجد می‌رویم و از امکانات مسجد استفاده می‌کنیم؛ از دست‌شویی‌ها گرفته تا شبستان و اقامه نماز. آن‌وقت صندوق کمک به مسجد را می‌بینیم و سرمان را پایین می‌اندازیم و می‌رویم. یکی با خودش می‌گوید مسجد موقوفه دارد، بسیاری هم می‌گویند وظیفه دولت و شهرداری‌هاست...

«علی‌برکة الله‌»های دولت هم از همین جنس است. تمام انرژی کشور را صرف یک قرارداد بی‌فایده می‌کند و آخر سر به گرانی و مشکل اقتصادی که می‌خورد، کار را به مردم می‌سپرد. باید یاد بگیریم که به خدا توکل کنیم، ولی کارها را بین خودمان تواکل نکنیم؛ در یک کلام، پاسکاری ممنوع!

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی