آیا ممکن است بشر آزادی اجتماعی داشته باشد، ولی آزادی معنوی نداشته باشد؟ یعنی اسیر شهوت و خشم و حرص و آز خودش باشد، ولی در عین حال آزادی دیگران را محترم بشمارد؟ امروز عملاً میگویند: بله! عملاً میخواهند بشر برده حرص و آز و شهوت و خشم خودش باشد، اسیر نفس اماره خودش باشد و در عین حال چنین بشری که اسیر خودش است، آزادی اجتماعی را محترم بشمارد... آیا بشر دوران قدیم که آزادی را محترم نمیشمرد و پایمال میکرد... آیا چون نادان بود، آزادی دیگران را سلب میکرد و همینکه بشر دانا شد، دیگر کافی است که آزادی دیگران را محترم بشمارد...؟
هیچکدام از اینها نبود، فقط یکچیز و آن منفعتطلبی بود... نه علم توانسته است جلوی آز 1 را بگیرد، نه تغییر قوانین. تنها کاری که کرده، این است که شکل و فرم قضیه را عوض کرده است.
1) زیادهخواهی
شهید مرتضی مطهری، کتاب آزادی انسان از مجموعه انتشارات بینش مطهر
کتاب آزادی معنوی (گفتارهای معنوی) از مجموعه انتشارات صدرا
نظرات (۰)