با اطمینان باید گفت که اگر شفافسازی در جامعه جا افتاده بود، وضعیت اختلاسها و رانتخواریها و چاپیدن بیتالمال اینقدر اسفناک نمیشد. چه اشکالی داشت فیش حقوقی مسئولان که به نمایندگی از مردم به مسئولیت رسیدهاند و از مال مردم ارتزاق میکنند، هر ماه منتشر میشد و آن کارگری که ۱.۵ میلیون تومان حقوق میگیرد، میفهمید نمایندهاش حق دارد مثلاً ده برابر او حقوق بگیرد یا بیست برابر!
با همه این احوال، شفافسازی با شلوغبازی فرق دارد و هر افشاگریِ باسند و بیسندی را نباید شفافسازی دانست. نمونه اخیرش بازی با آبروی شخصیتهای رسانهای بود که قبل از مشخص شدن راستها و دروغها در رسانهها منتشر شد و تأثیری که نباید میگذاشت، گذاشت.
به هر حال، از قدیم گفتهاند: «شهر که شلوغ بشه قورباغه هفتتیرکش میشه» و این خلاصه اوضاع نابسامان فرهنگی و اقتصادی ماست که از طرفی پولها ناجوانمردانه جابهجا میشود و از طرف دیگر هر کس و ناکسی به خود حق فریادکشی و دادخواهی میدهد.
آخرش میفهمیم که باید از خودمان شروع کنیم؛ نه اینکه به جای شفافسازی شکافها را بیفزاییم...
نظرات (۰)