حکایت خوبان ۲۲۲ | نمی‌توانم تحمل‌کنم

 نمی‌توانم تحمل‌کنم

پس از مرجعیت به ساده‌زیستی بیشتر اهمیت می‌داد. زندگی ایشان پایین‌تر از حد متوسط جامعه بود. قبل از مرجعیت از عبای خاشیه که متعارف هم هست، استفاده می‌کرد. ولی در دوران مرجعیت به‌هیچ‌وجه از عبای خاشیه استفاده نمی‌کرد؛ بااینکه در آن دوران هم معمولاً چنین عبایی برای او هدیه می‌آوردند. یک بار فرزند ایشان عرض کرده بود: «خودمان نمی‌خریم بلکه برای شما هدیه می‌آورند؛ چرا استفاده نمی‌کنید؟»

فرموده بود: «نمی‌توانم تحمل‌کنم طلبه‌ای که در ضروریات اولیه زندگی خودش و زن و بچه‌اش مانده و مشکل دارد، مرا که مسئول بزرگ‌تر او هستم، با عبای صدهزارتومانی ببیند.»

نگفت: او می‌رود و اعتراض می‌کند؛ بلکه فرمود: «من نمی‌توانم تحمل‌کنم.»

منبع: کتاب سیمای فقاهت، ص 136

آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی