جواد تابستانها کار میکرد؛ بامیه، شکلات و از اینجور چیزها میفروخت و به خانواده کمک میکرد. همیشه هم از من میپرسید چی دوست داری تا برایت بخرم. مقداری هم برای همسایهها و دوستان کنار میگذاشت.
با نخستین حقوقی که از پالایشگاه نفت آبادان گرفت، برای یکی از افراد فامیل که وضعیت اقتصادی خوبی نداشت و کار بافتنی میکرد، یک دستگاه چرخ بافتنی خرید. یک روز گفت نیت کردم شما را به مشهد ببرم و من، مادر و مادربزرگم را به مشهد برد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
راوی: سرکار خانم فاطمه تندگویان، خواهر شهید
شهید محمدجواد تندگویان، وزیر نفت دولت شهید رجایی
نظرات (۰)