اگر «اعراب» را کسانی بدانیم که به «عربیت» بیشتر از «اسلام» بها میدهند، خیلی از مردم دنیا که نژادشان را بیشتر از ایمانشان دوست دارند هم«اعراب» هستند؛ از جمله ما ایرانیها که گاهی حاضریم از دینمان دست بکشیم به خاطر سنتهای غلط پیشینیانمان. پس خیلی از ما مثل همان بیاباننشینهای قدیم نفهم هستیم چون واقعیت ایمان در قلبهایمان رسوخ نکرده است:
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ
[برخى از] بادیهنشینان گفتند: «ایمان آوردیم.» بگو: «ایمان نیاوردهاید، لیکن بگویید: اسلام آوردیم. و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است.»
اما واقعیت ایمان چیست؟ اطاعت از خدا و رسولش:
وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا
و اگر خدا و پیامبر او را فرمان برید از [ارزش] کردههایتان چیزى کم نمىکند.
شاید به همین خاطر است که در نهایت قرآن میفرماید: در حقیقت، مؤمنان کسانىاند که به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر] شکّ نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کردهاند»[1]
نظرات (۰)