چقدر این مرد بزرگوار و بزرگمنش بود. چه دورانی داشتیم ...(چند لحظه مکث) یادم هست یکبار سرم را از ته زدم و یک کلاه شاپو هم به سرم گذاشتم و عینکی هم زدم. خب جوان بودم دیگر... اما استاد هیچچیزی دراینباره که «فلانی، این چه تیپ و قیافهای است که به هم زدهای» به من نگفت. بعد خودم به خودم گفتم: «این چه تیپی بود؟» و خیلی سریع کلاه و عینک را برداشتم.
این را گفتم که عرض کنم رفتار استاد اینطور بود مستقیم چیزی به کسی نمیگفت، بلکه طوری برخورد داشت که فرد خودش بداند کدام رفتارش درست است و کدام غلط.
منبع: رجانیوز
راوی: غلامرضا کریمی، راننده شهید مطهری (ره)
علامه شهید، مرتضی مطهری (ره)
نظرات (۰)