بین سوسیالیستها و لیبرالیستها، با همه بدیهای هر دو، مارکسیستها بهتر بودند؛ به خاطر اینکه آنها لااقل داعیه عدالت داشتند و برعکس، لیبرالها بیعدالتی را نظریهپردازی میکردند و میکنند. به هر حال، ما در شرایط مساوی غیر توحیدی هم باز طرفدار عدالتیم، اگرچه آن را کم و بلکه ابتر میدانیم.
عدالتطلبیِ خوب این است که تو از ظلم بدت بیاید و با آن مبارزه کنی و عدالتطلبیِ خوبتر آن است که این ظلمستیزی را در راه خدایت قرار دهی. ولی اجازه بده که از تو نپذیریم عدالتطلبیهای دروغینی را که فقط وقتی مصلحت شخصی یا حزبیات در خطر است، از آن دم میزنی.
راستش را بخواهی، عدالتطلبی هم قواعدی دارد که اگر آنها را نشناسی، تو هم میشوی از آن مارکسیستهای مسلمان؛ درست مثل مسئولانی که شدهاند لیبرالهای نومسلمان. چه ارزشی دارد اینگونه تلاشهایی که اول و آخرش دنیاخواهی من و توست؟!
نظرات (۰)