دهه عاشورا بود و مجلس عزا در بیت دایر بود. حضرت آقا از اندرونی صدا زدند: «حاج احمد!» سراسیمه رفتم و عرض کردم: «امری دارید؟» فرمودند: «امروز چای روضه را به من ندادید.»
با آنکه سینی چای از داخل آورده بودند و در خدمتشان بود، رفتم امتثال امر کردم و چای روضه را آوردم و آقا از همان چای روضه نوش جان فرمودند.
«قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری»
خداوند به ما هم معرفتی اینچنین مرحمت فرماید.
منبع: کتاب بر منبر خاطره به نقل از تارنمای سیره علما
آیتاللهالعظمی سید محمدرضا گلپایگانی
نظرات (۰)