حاج علی هدیهای خریده بود برای مادرش. میخواست روز میلاد حضرت زهرا به دستش برسد. از طرفی در بسیج دانشگاه مسئولیت داشت و نمیتوانست برگردد شهرستان.
خطبه اول نماز جمعه داشت تمام میشد. چهره نسبتاً آشنایی دید. کجا دیده بودش؟ فکرش به جایی نرسید. چهره آشنا به سمتش آمد و سلام کرد. یادش آمد. چندباری در مسجد محله دیده بودش. جواد خود را معرفی کرد. او به تازگی طلبه شده بود و در محله آنها زندگی میکرد. خدا جواد را فرستاده بود تا امانتی را به مادر حاج علی برساند.
تو این اوضاع که نه میشه و نه باس به هرکسی اعتماد کرد، بچهمسجدی باس مورداطمینان همه اهل محل باشه.
"نما"ی "مسجد" نه فقط سنگ و آهن و سیمان، که مجموع عناصری است که یک نفر در ارتباط با مسجد آن را مشاهده میکند. بیایید این نما را معرفت افزا کنیم!
"مسجد نما" میخواهد دستیاری برای فعالان فرهنگی مساجد باشد.
استفاده از محتواها و طرح ها برای همه و در همه جا آزاد است. حتی در صورت حذف نشان "مسجد نما"ی گوشه طرح ها!
»»انشاءالله بستههای تابلو اعلانات و نشریات، حداکثر تا عصر چهارشنبه هر هفته آماده دریافت خواهد بود.
»» با توجه به محدودیتها، لطفا برای اجرایی شدن پیشنهادات بسیار سازنده و خوب خود شکیبا باشید.
در این سایت هیچ گونه حق تالیفی وجود ندارد و استفاده از مطالب بدون هیچ قید و شرطی آزاد است
ارتباط با مسجدنما: شماره پیامک: 1000150160170، رایانامه: masjednama@gmail.com

نظرات (۰)