روزنوشت ۱۸۳ | میانمار دلمان را خون کرد...

روزنوشت- میانمار دلمان را خون کرد...

عکس‌هایی که از میانمار می‌رسد، مو را به تن آدم سیخ می‌کند. کافی است لحظه‌ای فرزند خودت را جای یکی از آن‌هایی که زیر دست و پا له می‌شوند بگذاری تا خون گریه کنی. آن‌ها که برای راه‌پیمایی‌های ظالمانه خود حدیث «خلخال از زن یهودی» را می‌خواندند، کجا هستند که ببینند پشتیبانان‌شان بوسه بر جلادان میانمار می‌زنند؟

مطمئناً بحث بر سر بودا و اسلام نیست. بحث بر سر دنیایی است که مسلمانان آن را برای آخرت می‌خواهند و آمریکا و حامیانش برای قدرت‌افزایی. انگار تا تمام ثروت میانمار به حساب یهودیان صهیونیست ریخته نشود، این غائله نمی‌خوابد. بله، بحث بر سر جبهه مستضعفین در مقابل استکبار است.

آن روز که از فلسطین و پاره تن اسلام بودنش سخن می‌گفتیم، متهم بودیم به طرفداری از گروهی با مذهب متفاوت و ملیت عرب؛ حالا که یمن و سوریه و میانمار هم به جبهه مستضعفین اضافه شده‌اند، بهتر می‌فهمیم که اگر به فلسطین رسیده بودیم، اوضاع این چنین نبود... 

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی