سید محمدباقر شفتی بعد از تحصیل در نجف، در نهایت فقر، به اصفهان مهاجرت میکند. بعد از چند روز گرسنگی، پولی فراهمشده و مقداری جگر خریداری میکند. در حال بازگشت، سگی را با بچههایش میبیند که در اثر خشک شدن شیر، تولههای سگ در حال جان دادن هستند. سید شفتی مینشیند و جگر را خردکرده به سگ میدهد تا بخورد. به همینخاطر، خداوند درهای رحمت خود را برای او باز کرد که در حالات ایشان گفتهاند هیچ عالم شیعی مثل سید شفتی ثروتمند نشد. در تاریخ نقلشده است که در زمان فتحعلیشاه قاجار زمانی که بین ایران و روس جنگ اتفاق افتاد و خزانه بیتالمال خالی شد، گفتند: «برویم و از سید شفتی برای جنگ با روس پول فرض کنیم!»
منبع: مؤسسه سیره علما
حجتالاسلام سید محمدباقر شفتی (ره)
نظرات (۰)