در یک نگاه هر آن کس که شب قدر قرآن روی سر میگیرد، حزباللهی است. این حداقلی است که نباید از آن کوتاه آمد. اما بسنده کردن به این حداقل هم درست نیست، چون هر چه بالاتر میرود، حساستر میشود تا به جایی میرسد که کلمه «حزباللهی» مشترک لفظی میشود و یکی حزباللهیها را به باد نقد میگیرد و دیگری آنها را تقدیس میکند و هر دو هم خیال میکنند که دارند درباره خودشان و هممسلکیهایشان حرف میزنند.
راه چاره چیست؟ قدر متیقن یا وجه مشترک را باید پیدا کرد. چیزی که اگر داشته باشی- و بقیه را نه- حزباللهی هستی و اگر نداشته باشی- و بقیه را آری- نیستی. آن چیست؟ «ولایی بودن»! اگر بیشتر از اینکه بخواهی پشتیبان ولایت باشی، برای عدالت و آزادی دلسوزاندی، لطفاً دم از ولایت نزن؛ اما اگر همراه با ولایت دغدغههای دیگر داشتی حزباللهی هستی.
این اصل است و کوتاه آمدن از آن معنا ندارد.
نظرات (۰)