در شعار میگوییم قرآن و اهلبیت را باید با هم بگیریم، اما خودمان هم نسبت آن دو را درست نمیدانیم. برای همین آنجا که باید اصول را از قرآن بگیریم، به برخی روایات استناد میکنیم و آنجا که باید سیره پیامبر و اهلبیت را الگو قرار دهیم، میگوییم چون در قرآن نیامده، پس راهی نداریم!
این مشکل هم در شیعه هست و هم در اهلسنت. پس باید نسبت هر دو را درست فهمید: قرآن قانون اساسی دین ماست که با الگوی پیامبر و اهلبیت اجرا میشود. پس مبنا قرآن است و مقتدا عترت. از این روست که پیامبر هم تربیت میکند مبتنی بر قرآن:
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ[1]
به یقین خدا بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد.
نظرات (۰)