حکایت خوبان ۱۷۰ | نه‌تنها غذا کم نیامد بلکه اضافه هم بود!

نه‌تنها غذا کم نیامد بلکه اضافه هم بود!

میرزا جواد آقا طبق رسم و روال هرسالشان روزهای عاشورا یک مجلس ساده می‌گرفتند و چندنفری از آشنایان را هم اطعام می‌کردند. ازقضا عده‌ای رِند از ماجرا باخبر شده و گوش به گوش به یکدیگر خبر می‌دهند و خلاصه آن روز حدود دویست نفر به منزل عزا می‌آیند! آشپز مجلس، آقا را با نگرانی صدا زده. آقا می‌فرمایند: «شما نگران نباشید.» و سپس سر مبارکشان را روی دیگ آورده و دست‌ها را به محاسن کشیده و مانند ابر بهار گریه می‌کنند. بعد به کناری آمده و می‌فرمایند: «دیگر نگران نباشید و هر چه می‌خواهید غذا بکشید!»

در پایان، نه‌تنها غذا کم نیامد بلکه اضافه هم بود!

راوی: آیت‌الله فاطمی‌نیا

منبع: خبر آنلاین

31 خرداد، رحلت عارف کامل و استاد بزرگ اخلاق «میرزا جواد آقا ملکی تبریزی» (1305 ش)

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی