مجید به خاطر خالکوبیهایش طوری در سوریه وضو میگرفته که معلوم نباشد؛ اما شب آخر بیخیال میشود و راحت وضو میگیرد. وقتی جوراب یکی از رزمندهها را میشست، یکی از بچهها که تازه مجید را در سوریه شناخته بود، به او میگوید: «مجید جان! تو اینهمه خوبی، حیف نیست خالکوبی داری؟»
مجید هم جواب میدهد: «این خالکوبی یا فردا پاک میشود یا خاک میشود.»
فردای آن روز داداش مجید محله یافتآباد برای همیشه رفت.
منبع: سایت خبرگزاری مهر
شهید مدافع حرم مجید قربانخانی
نظرات (۱)