نقدی بر فیلم «خانهای در خیابان چهل و یکم»
خودخواهی یا دیگرخواهی یا خداخواهی؟ مسئله این است! خانهای در خیابان چهل و یکم داستان دو برادری است که به همراه خانواده خود در ساختمانی زندگی میکنند. اما خودخواهیها و مالخواهی این دو، کار را به برادرکشی میکشاند و محسن را به قتل مرتضی وامیدارد.
گره اصلی داستان یعنی قصاص و روابط عاطفیِ اطرافیان قاتل و مقتول در سینمای ایران بیسابقه نیست. خانهای در خیابان چهل و یکم اصل قصاص را پذیرفته و آن را از نگاه همه- همسر و دختر قاتل- منطقی میداند و درمقابل میخواهد بهجای راهکارهای متداول، هرکس خود را جای دیگری بگذارد و آنوقت به قضاوت بنشیند. اما در این فیلم همه «خود» را میخواهند و حتی همسر و فرزند را نیز برای خود و از آن خود میبینند.
فیلم خواسته یا ناخواسته نیز تعریضی بر احکام اسلامی و قوانین مبتنی بر اسلام دارد و طبق معمول زن را در حالت منفعل رها میکند. با این حال باید فیلم را در ژانر خودش موفق دانست و برای کارگردانش آرزوی موفقیت کرد تا بتواند از این موضوعات و فضاهای تاریک بیرون بیاید و سینمای امید را روی پرده ببرد.
نظرات (۰)