تو راه مشهد بودیم. شهید گفت:
بچهها! موقع ناهاره، اگه جای سرسبز یا سایه درختی که به نظرتون مناسب بود، دیدید، بگین تا نگه دارم.
بچهها یک جایی را پسند کردند. زیراندازی پهن کردیم و سفره انداختیم.
همه ما کنار سفره نشستیم که غذا بخوریم.
صداش کردم و گفتم حاج حمید چیکار میکنی؟ بیا ناهار بخور!
دیدیم شهید کنار جوی آب نشسته و داخل جوی آب رو تمیز میکنه!
حاج حمید گفت: جوی آب بهخاطر مقداری زباله بند آمده و آب به راحتی جریان نداره. بهتره تمیزش کنم تا جریان آب روان بشه و مسافران که میآن میشینن استفاده کنند.
سردار شهید حاج سید حمید تقویفر
به روایت همسر
نظرات (۰)