یک فروشگاه زنجیرهای را تجسم کنید؛ بسیار بزرگ و شیک. وارد محلهای میشود با مردمانی از طبقه متوسط. نبش اصلیترین چهارراه محله، زمینی به وسعت دههزار مترمربع را میخرد. آن را در هفت طبقه میسازد. با پلهبرقی، آینهها و چراغهای زیبا. قیمتهایش هم پائینتر از مغازههای اطراف است. خوشحالاید، نه؟
چند ماهی که میگذرد، مردم محله دیگر سراغ مغازههای اطراف نمیروند. آن کس که باید اجاره مغازه بدهد، پس از ورشکست شدن، میشود کارگر همان فروشگاه زنجیرهای. آن کسی هم که مغازه برای خودش است، مغازهاش را میفروشد و میرود سراغ کاری دیگر.
چند سال که گذشت و همه رقبا یکی یکی کنار کشیدند، قیمتها هم برمیگردد سرجای اولش، شاید هم بالاتر. حالا همه صاحبان مشاغل یا کارگر شدهاند و یا بیکار. صاحب فروشگاه هم میشود کدخدای محل! یک نظام ارباب رعیتی مدرن.
خرید کمتر از این فروشگاههای زنجیرهای مصداقی از اقتصاد مقاومتی است که باعث میشود فرصتهای شغلی محله از بین نرود.
نظرات (۰)