نوشتن کتاب تمام شده و احساس خوبی دارد؛ مخصوصاً حالا که میخواهد آن را خدمت بزرگ شیعیان، یعنی آیتالله ابوالقاسم خویی ببرد تا اگر صلاح دانست مقدمهای بر آن بنویسد.
خدمت آیتالله که میرسد ابتدا از ماهها کار فشرده خود میگوید و اینکه چندین بار به شهرهای دور و نزدیک سفر کرده است تا فلان کتاب را در فلان کتابخانه گیر بیاورد و به استناد آنها مطلب بنویسد.
آیتالله کتاب را میگیرد تا مطالعه کند. دادنِجواب را نیز به فردا واگذار میکند.
مردِ نویسنده صبح روز بعد دوباره خدمت میرسد اما دستخالی برمیگردد...
آیتالله خویی به دلیل آنکه در چند جای کتاب به مقدسات دیگر فرقههای اسلامی توهین شدهاست، حاضر نشد مقدمهای بر کتاب بنویسد.
براساس منبرک
نظرات (۰)