مردم، جسد طلبه شهید، سید عبدالحمید را به مسجد بردند و در آنجا به سینهزنی و نوحهخوانی پرداختند. آیتالله بهبهانی و دیگر روحانیان نیز در مسجد حاضر شدند. سربازان دولتی به مسجد حمله کردند. یک لحظه اضطراب سراسر مردم را فرا گرفت.
در این هنگام دیدند آیتالله بهبهانی خود را بر روی یک بلندی رسانید و سینه خود را باز کرد و رو به مردم گردانیده و با صدای بلند چنین میگفت:
«ای مردم! نترسید، واهمه نکنید. اینها کاری داشته باشند، با من دارند. این سینه من! کجاست آنکه بزند؟ شهادت و کشته شدن، ارث ماست.»
با این حرفها آرامش به دلهای مردم برگشت.
براساس گلشن ابرار
آیتالله سید عبدالله بهبهانی
"نما"ی "مسجد" نه فقط سنگ و آهن و سیمان، که مجموع عناصری است که یک نفر در ارتباط با مسجد آن را مشاهده میکند. بیایید این نما را معرفت افزا کنیم!
"مسجد نما" میخواهد دستیاری برای فعالان فرهنگی مساجد باشد.
استفاده از محتواها و طرح ها برای همه و در همه جا آزاد است. حتی در صورت حذف نشان "مسجد نما"ی گوشه طرح ها!
»»انشاءالله بستههای تابلو اعلانات و نشریات، حداکثر تا عصر چهارشنبه هر هفته آماده دریافت خواهد بود.
»» با توجه به محدودیتها، لطفا برای اجرایی شدن پیشنهادات بسیار سازنده و خوب خود شکیبا باشید.
در این سایت هیچ گونه حق تالیفی وجود ندارد و استفاده از مطالب بدون هیچ قید و شرطی آزاد است
ارتباط با مسجدنما: شماره پیامک: 1000150160170، رایانامه: masjednama@gmail.com
نظرات (۰)