وقتی با یک بچه بزرگتر دعوایمان میشد و از عهدهاش برنمیآمدیم، گریه میکردیم و میرفتیم پیش پدرمان. پدر هم چند باری به او تذکر میداد و وقتی میدید که نمیپذیرد و دارد به ظلمش ادامه میدهد، دست او را میگرفت و نگه میداشت، بعد به ما اجازه میداد، کمی کارش را جبران کنیم تا هم او بفهمد هرکی هرکی نیست و هم ما بدانیم که میتوان از عهدهاش برآمد.
حالا خدا که میبیند در همهسال با شیطان کشتی میگیریم ولی زیاد زمین میخوریم، زمانی را قرار داده برای کمک ویژه به ما:
فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ تُغَلُّ الْمَرَدَةُ مِنَ الشَّیَاطِینِ وَ یُغْفَرُ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ سَبْعِینَ أَلْفاً
در شب اول از ماه رمضان، شیطانهای سرکش به بند کشیده میشوند و هر شب، هفتاد هزار نفر بخشیده میشوند.
خلاصهاش میشود که همهچیز آماده است برای پیروزی بر دشمن همیشگی؛ دیگر خود دانیم!
نظرات (۰)