درنگ 112 | چشم‌های نیمه‌بسته

چشم‌های نیمه‌بسته

کاش می‌شد در کارهایمان کمی‌هم از خدا چیز یاد می‌گرفتیم! کاش می‌شد کمی نگاه می‌کردیم ببینیم که سبک جذب و دفع‌مان شبیه خودِ خدا هست یا نه؟!

اگر قرار باشد با هر‌گناهی که از کسی سر ‌بزند همان‌جا او را توبیخ شدیدی کنند، اگر قرار باشد با هر اشتباهِ آدمی همان‌جا او را تنبیه سختی کنند، چند درصد آدم‌ها در طول تاریخ امید برگشت به خدا پیدا می‌کردند؟! بله، منظورِ ما این نیست که به فرد هیچ کار نداشته باشیم تا عاقبت به یک خلاف‌کارِ جانی تبدیل شود ولی باید حواس‌مان باشد جوری هم با او برخورد نکنیم که خود را مجرمی فرض کند که دیگر هیچ راه برگشتی ندارد. بهتر بگویم جوری برخورد نکنیم که خدا برخورد نمی‌کند!

اگر در مسجد نوجوانی به شوخی به دوستش ناسزایی گفت، شما هم به شیوه خدا، چشم‌هایتان را نیمه‌بسته نگه دارید! و انگار که چیزی نشنیده‌اید، بحث را به‌جای دیگری بکشانید تا شاید بعد از مدتی رفاقت، ناسزاگویی‌هایش تبدیل به زندگی به‌سزایی شود...

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی