درنگ 110 | همِّ درست

همِّ درست

ما مسجدیها گاهی باید همّ و غممان را درست کنیم وگرنه...

همکاری: جوانی برای گدایی وارد مسجد می‌شود، بین دو نماز برای بازارگرمی هم سر پا می‌ایستد و بعد از حمد و ثنای خداوندِ روزی‌دهنده(!) طلب یاری می‌کند. مردم هم که می‌بینند حقی بر گردن‌شان دارد برای این‌که کارش راه بیفتد، همکاری می‌کنند و مقداری پول برایش جمع می‌کنند. دو روز بعد همین اتفاق در مسجد بعدی و توسط همین نیازمند و سه روز در جای دیگر...

همدلی: جوانی برای گدایی وارد مسجد می‌شود. یکی از معتمدان حال او را جویا می‌شود. مقداری پول به‌عنوان سرمایه اولیه برای او جمع می‌کنند. دو روز و سه روز و یک ماه بعد او دیگر گدایی نمی‌کند، بلکه کاسبی‌ای برای خود ایجاد کرده و دم درِ مسجد سبزیِ تمیز و پاک‌شده می‌فروشد. اهالی مسجد برای جذب او به مسجد هم که شده، باهم از او خرید می‌کنند...

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی