همِّ درست
ما مسجدیها گاهی باید همّ و غممان را درست کنیم وگرنه...
همکاری: جوانی برای گدایی وارد مسجد میشود، بین دو نماز برای بازارگرمی هم سر پا میایستد و بعد از حمد و ثنای خداوندِ روزیدهنده(!) طلب یاری میکند. مردم هم که میبینند حقی بر گردنشان دارد برای اینکه کارش راه بیفتد، همکاری میکنند و مقداری پول برایش جمع میکنند. دو روز بعد همین اتفاق در مسجد بعدی و توسط همین نیازمند و سه روز در جای دیگر...
همدلی: جوانی برای گدایی وارد مسجد میشود. یکی از معتمدان حال او را جویا میشود. مقداری پول بهعنوان سرمایه اولیه برای او جمع میکنند. دو روز و سه روز و یک ماه بعد او دیگر گدایی نمیکند، بلکه کاسبیای برای خود ایجاد کرده و دم درِ مسجد سبزیِ تمیز و پاکشده میفروشد. اهالی مسجد برای جذب او به مسجد هم که شده، باهم از او خرید میکنند...
نظرات (۰)