بین دو نماز رسیدم مسجد.
شروع نماز دوم بود که دیدم حاجآقای مسجد به نوجوانی که مکبری میکرد، با اشاره گفت بعد نماز بماند. صدای امام جماعت مسجد حین قرائت نماز با میکروفن، واقعاً قشنگ بود ولی آن نوجوان که بدون میکروفن فریاد میکشید، حس معنویام را کم میکرد. با خود گفتم حاجآقا الآن جلوی جمع نمیتواند چیزی به او بگوید، بعد نماز حسابی به آن نوجوان میتوپد؛ بنده خدا، آن نوجوان!
همینکه نماز تمام شد، حاجآقا قبل از قرائت قرآن، رو به جمعیت سر پا ایستاد و گفت: «عمل و نیت شما خودش جای کلی تحسین داره اما از باب اینکه بیشتر در مسجد ببینیمت و برای ما مکبری کنی، این هدیهای به رسم رفاقت...»
مانده بودم حاجآقا را تشویق بکنم یا آن بنده خدا را...
نظرات (۰)