شهدا 102 | پس کی نماز می‌خونی؟

پس کی نماز می‌خونی؟

 

با قایق گشت می‌زدیم. چند روزی بود عراقی‌ها راه‌به‌راه کمین می‌زدند بهمان. سر یک آبراه، قایق حسین پیچید رو‌به‌رویمان‌. ایستادیم و حال و احوال. پرسید: «چه خبر؟» گفتم: «چند روز بود قایق خراب شده بود. حالا که درست شده، مجبوریم صبح تا عصر گشت بزنیم. مراقب بچه‌ها باشیم. عصر که می‌شه، می‌پریم پایین، صبحونه و ناهار و شام رو یک‌جا می‌خوریم.» پرسید: «پس کی نماز می‌خونی؟» گفتم: «همون عصری.» گفت: «بیخود.» بعد هم وادارمان کرد پیاده شویم. همان‌جا لب آب ایستادیم، نماز خواندیم.

 

هشت اسفند 1365- شهادت حاج حسین خرازی

 

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی