زهر گناه تا عمق جانش اثر کرده است. غفلت همه وجودش را گرفته و قلبش دیگر هیچ شوقی به آسمان ندارد. انگار هیچ قدرتی برای ترک معصیت ندارد. تبدیل شده به یک مرده متحرک!
ای کاش فقط امیدش را از دست نداده باشد و بداند که خدا آنقدر توانا هست که همه چیز را تغییر دهد، کافی است دستش را به سوی او دراز کند و بگوید:
اِلهى لَمْ یَکُنْ لى حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ اِلاّ فى وَقْتٍ اَیْقَظْتَنى لِمَحَبَّتِکَ وَکَما اَرَدْتَ اَنْ اَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِاِدْخالى فى کَرَمِکَ وَلِتَطْهیرِ قَلْبى مِنْ اَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ
خدایا من آن نیرویى که بتوانم به وسیله آن خود را از نافرمانیت منتقل سازم، ندارم مگر در آنوقت که تو براى دوستیت بیدارم کنى و آنطور که خواهى باشم. پس تو را سپاس گویم که مرا در کرم خویش داخل کردى و دلم را از چرکیهای بیخبری و غفلت از خویش پاکیزه ساختى.
قسمتی از مناجات شعبانیه
نظرات (۱)