بیمار شده و دیگر خدا را بنده نیست. انگار نعوذ بالله، خدا به او ظلم کرده است! اما چه نعمتی بالاتر از بیماری؟! شاید اگر کمی صبر داشت، خدا همین بیماری را از او قبول میکرد.
آنقدر بیماری نعمت بزرگی است که امام زینالعابدین (علیه السلام) بین این که شکر تندرستی را به جا آورد یا شکر بیماری را، مردد میماند:
فَمَا أَدْرِى، یَا إِلَهِى، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ، وَ أَیُّ الْوَقْتَیْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَکَ: وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِى هَنَأْتَنِى فِیهَا طَیِّبَاتِ رِزْقِکَ، وَ نَشَّطْتَنِى بِهَا لابْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَ فَضْلِکَ؟ أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِى مَحَّصْتَنِى بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِى أَتْحَفْتَنِى بِهَا، تَخْفِیفا لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَیَّ ظَهْرِى مِنَ الْخَطِیئَاتِ؟
و نمىدانم کدام یک از این دو حال به شکرگزارى سزاوارتر است و کدام یک از این دو هنگام به سپاس اولىتر؟ آیا هنگام تندرستى که روزهاى پاکیزه خود را بر من گوارا ساخته بودى و مرا در طلب رضایت و فضل خود چالاک گردانیدهای... یا هنگام بیمارى که مرا از آلودگى ها پاک کردى و تحفهها فرستادى که بار پشت مرا از گناهان سبک گردانى؟
(بخشی از دعای 15 صحیفه سجادیه)
نظرات (۰)