درنگ 62 | حتی تو خیال

دریافت
حجم: 259 کیلوبایت

حتی تو خیال

عجب! معلوم نیست این آدما چرا این‌قدر جورواجور هستن؛ یکی برای این‌که با تو راه بیاد، باید کلی منتش رو بکشی، آخرش هم نمی‌آد! یکی دیگه هم هست ولش کنی، خودش دنبالت می‌دوه! من هنوز تو کف این آدما موندم...

اصلاً قضیه از اون‌جا شروع شد که خدا گفت: همه سجده کنن؛ منم که قبلش کلی کنجکاو بودم یه دور آدم رو خوب بررسی کردم؛ هیچی اضافه نداشت!

همه سجده کردند، ولی گفتم من که از این بهترم! ولی الآن نمی‌فهمم بعضیا هستند هرکاری‌شون بکنی انگار نه انگار! حتی تو ذهنش هم خدا رو فراموش نمی‌کنه...

آیت‌الله بهجت قشنگ می‌گفت: «تو که می‌خوای نماز شب بخونی، ببین از صبح تا حالا چند دقیقه با خدا بودی، بعد برا نمازشبت خودبه‌خود بیدار می‌شی.» ای‌بابا! من که دارم همه چی رو به‌تون می‌گم!

خلاصه بعضیا هستن که تو خیالاتشون هم ول‌کنِ خدا نیستن! حتی تو خیال... این‌ها رو با هر طنابی که داشتم، کشیدم؛ اما کارم به جایی نرسید!

اهالی درنگ! حواس‌مون به خدامون باشه؛ حتی تو خیال..

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی