دریافت
حجم: 266 کیلوبایت
بیچاره دلش! با خودش هم روراست نیست، چه رسد به بقیه... عجیبتر اینکه خودش میداند در دلش چه خبر است ولی چه کند که چشمان دیگران بر زندگیاش حکومت میکند... «هنگامیکه یکعمر براى دلم دویدم، چه بازدهى دارد؟ هنگامیکه یکعمر براى هوسهاى مردم سوختم، آنها به من چه مىدهند؟ اگر این خلق به من چیزى دادند و برایم لذتى آوردند، باید بسنجم که چه چیز از من گرفتهاند. آیا اینها بیش از آنچه دادهاند، از من نگرفتهاند؟»
مادامیکه برای جلب نگاه و تحسین دیگران کار میکنم، مادامیکه دلم دنبال چشم و دل بقیه است، اگر بهموقع نجنبم، زندگیام میشود بازیچهای دست همین بقیه. نکند زبانم لال، در دلم حتی فکر و خیالم گرفتار ریا شوم، برای همین بقیه...
حضرت یوسف نیز هشدار داده که ای رفقا!
یا صاحِبَی السِّجْنِ! أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ؟ (یوسف/39)
حاجآقای مجتهدی میگفت: آنچه از سر گذشت، شد سرگذشت! حیف... بیدقت گذشت اما گذشت! تا که خواستیم «یک دو روزی» فکر کنیم، بر در خانه نوشتند در گذشت.
اهل درنگ! ارزشمندتر از بقیه، رابطه ما و خداست.
نظرات (۰)