شب عاشورا به درخواست امام حسین علیهالسلام ملاقاتی بین ایشان و عمر سعد صورت گرفت. آغاز سخن امام علیهالسلام اینگونه است: «واى بر تو! اى پسر سعد! آیا از خدایى که بازگشت تو به سوى اوست، هراس ندارى؟ آیا با من مىجنگى درحالىکه مىدانى من پسر چه کسى هستم؟ این گروه را رها کن و با ما باش که این موجب نزدیکى تو به خداست». اما عمر سعد نمیپذیرد و همه چیز را بهانه میکند، از خانه و خانواده و اموالش گرفته تا ملک ری[1].
حالا من از شمایی که نه طلبه هستید و نه روحانی میپرسم: آیا مذاکرههای امروزی دولت ایران شباهتی به گفتگوی بالا دارد یا نه؟ آیا امام حسین علیهالسلام رفته بودند امتیازی بدهند و امتیازی بگیرند؟ صدالبته، خیر! پس چهطور میشود که برخی مسئولان این سرزمین که حتی درس طلبگی هم خواندهاند، هنوز این مسئله را نفهمیدهاند؟!
بله اگر آنهایی که با استناد به گفتگوی امام حسین علیهالسلام و عمر سعد، میخواهند با آمریکا مذاکره کنند، منظورشان از مذاکره همین نصیحت کردن و هشدار دادن حسینی است، بروند و این کار را انجام دهند؛ هرچند که نرود میخ آهنی در سنگ. اما اگر به فکر معاملهاند، بدانند که این کار با منش امام حسین علیهالسلام مغایرت دارد. مذاکره با آمریکا ممنوع است؛ چراکه مذاکره با اینها یعنی راه را باز کردن برای اینکه بتوانند هم در زمینه اقتصادی، هم در زمینه فرهنگی، هم در زمینههای سیاسی و امنیّتیِ کشور نفوذ کنند؛ همانطور که در مذاکرات هستهای از هر فرصتی برای نفوذ سوءاستفاده کردند.[2]
نظرات (۰)