ناراحتی امام از قوانین استعماری با اطلاع ایشان از تصویب کاپیتولاسیون (4 آبان 1343)
من تأثرات قلبى خودم را نمىتوانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. این چند روزى که مسائل اخیر ایران را شنیدهام خوابم کم شده است [گریه حضار]. ناراحت هستم [گریه حضار]. قلبم در فشار است [گریه حضار]. با تأثرات قلبى روزشمارى مىکنم که چه وقت مرگ پیش بیاید [گریه شدید حضار]. ایران دیگر عید ندارد [گریه حضار]. عید ایران را عزا کردهاند [گریه حضار]؛ عزا کردند و چراغانى کردند [گریه حضار]؛ عزا کردند و دستهجمعى رقصیدند [گریه حضار]. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغانى کردند؛ پایکوبی کردند. اگر من بهجای اینها بودم این چراغانیها را منع مىکردم؛ مىگفتم بیرق سیاه بالاى سر بازارها بزنند [گریه حضار]؛ بالاى سر خانهها بزنند؛ چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت.
صحیفه امام، ج1، ص: 415
نظرات (۰)