پس از قرارداد حاکم گرجستان با روسیه، برخی مسلمانان گرجستان به ایران کوچ کردند تا زیر سلطه ننگین کفر روسها نباشند. برادر پادشاه گرجستان به دربار ایران آمد و خواست تا با روسها بجنگیم. در پی حمله قوای روس، علما هم وقتی غارت شهرهای اسلامی را دیدند، فتوای جهاد دادند. در نوبت اول، ده سال جنگیدیم. هر دو طرف ضعیف شده بودند. بعد از جنگ، نوبت دیپلماسی شد. در مذاکره، دیپلماتها عهدنامه گلستان را نوشتند. قرار شد حاکمیت روسیه بر شهرهایی که تصرف کرده بود مثل باکو، قرهباغ و... باقی بماند. حق کشتیرانیمان در دریای مازندران هم از دست رفت. در مقابل، دولت روسیه تعهد سپرد که تنها نیابت سلطنت عباس میرزا ولیعهد را پذیرفته و به قدرت رسیدن او را تضمین کند؛ هرچند عباس میرزا که در صحنه نبرد جنگیده بود، به گندم موعود ری نرسید و به طرز مشکوکی سالها بعد جان سپرد. راستی، عبارات مبهم و چندپهلوی توافق گلستان، کار دستمان داد و نامعلوم بودن مرزها موجب شد ایران روسیه را به نیرنگ متهم کند و جنگ جدیدی شکل بگیرد و قرارداد ننگین ترکمنچای نوشته شود!
نظرات (۰)