وقتی حزب شیطان همه احزاب را در جنگ خندق جمع کرد و با محاصره مدینه و دلاوری عمربنعبدود هم نتوانست در مقابل اهل ایمان کاری از پیش ببرد، رهبر حزبالله فرمود که از حالا دیگر نوبت ماست؛ ما به طرف مکه و به سراغ آنها میرویم. سال بعد پیامبر به قصد عمره به همراه 1400 تن[1] بدون سلاح به سمت مکه رفت. کفار و مشرکان در ماه حرام جنگ نمیکردند. از طرفی ضایع بود که دیگران بفهمند آنها به گروهی اجازه زیارت خانه خدا را ندادند. بالاخره تصمیم گرفتند و گفتند میرویم و نمیگذاریم او به مکه بیاید؛ و اگر بهانهای پیدا کردیم، قتلعامشان میکنیم. سپاه تجهیز کردند و نزدیک مکه جلوی پیامبر و یارانش را گرفتند. پیغمبر با عالیترین تدبیر، کاری کرد که آنها نشستند و با او قرارداد امضاء کردند تا برگردد؛ اما سال بعد بیاید و عمره بهجا آورد و در سرتاسر منطقه هم برای تبلیغات پیغمبر فضا باز باشد و... اسمش صلح است؛ اما خدای متعال در قرآن میفرماید: «انّا فتحنا لک فتحا مبینا» ما برای تو فتح مبینی ایجاد کردیم. اهالی تاریخ میدانند چه پیروزی بابرکتی بود.
نظرات (۰)