دریافت
حجم: 88.5 کیلوبایت
منطق مولای ما امام حسین علیهالسلام، عدم سازش با کدخدا بود، حتی به قیمت درگیر شدن در جنگی بیرحمانه و خونین با کدخدا و عواملش. منطق مولای ما -آن چنان که خود میفرمایند- ترجیح مرگ با عزت بر زیست ذلتبار در سایه کنار آمدن با کدخدا بود. مولای ما عافیتاندیش نبود، عاقبتاندیش بود. مولای ما اگر میخواست چرخ زندگی اهلش بچرخد، برای آن بود که نگذارد چرخدندههای ظالمانه نظام استکبار بچرخد و مردم را له کند؛ نه این که خواهش آن را داشته باشد که کدخدا او را هم وارد بازی تلخ چرخدندهها کند. مولای ما از قرآن میگفت، نه این که زیرچشمی از روی متنهایی که کدخدا نوشته، بخواند. مولای ما مذاکره میکرد، اما برای اتمام حجت، نه برای رسیدن به توافق برد - برد با یزید و ابنزیاد. مولای ما وارد مذاکره شد تا نگذارد عوامل کدخدا مردم را به زور به جهنم ببرند و وقتی مطمئن شد که مذاکره دیگر نتیجهای ندارد، قهرمانانه از آن بیرون کشید. مذاکره مولای ما برای دعوت به حق بود، نه برای تعامل سازنده. مولای ما به ما یاد داد هنگامی که فرماندهان لشکر حق، مرعوب کثرت اهل باطل نباشند، کار به صلح حسنی کشیده نخواهد شد. راستش را بخواهید، مولای ما همواره اندوه برادرش را داشت، اندوه این که دوستان سستعنصر به صلح مجبورش کردند.
نظرات (۰)