دریافت
حجم: 108 کیلوبایت
اولینبار که کشته شدن یک فلسطینی را جلوی تلویزیون و سر میز شام دیدیم، خیلی ترسیدیم و شاید تعجب کردیم. انتظار داشتیم به خاطر این یک نفر جنگ جهانی شود، ولی آب از آب تکان نخورد. اما همان ایام، هر کس کوپنش (بخوانید یارانهاش) دیر میشد، یا کوچکترین مشکلی برایش ایجاد میشد، آن روایت مشهور امیرالمؤمنین علیهالسلام را با فریاد میخواند که وقتی شنیدند خلخال از پای یک زن غیرمسلمان در آوردهاند، فرمودند: «اگر مرد مسلمان از غصه بمیرد جا دارد!» هیچوقت هم نفهمیدیم کدام مهمتر است؟ چرا آن، اینقدر دادوفریاد دارد و این، آنقدر بیاهمیت است؟
اکنونکه مسلمانکشی در بلاد اسلامی بهراحتی انجام میشود و خیلیها به روی خود نمیآورند هم اوضاع همینطور است. یمنیها شهید میشوند، بحرینیها شکنجه میشوند، سوریها برای حرم جاننثاری میکنند... و ما برای یکلقمهنان بیشتر و دردسر کمتر به مذاکره با کدخدای ظالم میرویم! بحث بر سر نقد اینوآن نیست؛ مسئله از خودمان است. چرا کشتهشدنهای بیپایان، ما را نمیلرزاند؟
یاد شهید چمران بخیر که اگر نتوانست فقیری را بپوشاند، لااقل خودش تا صبح در سرما خوابید. آری، مسئله خیلی بزرگ است و ما خیلی سادهانگاریم...
نظرات (۰)