آنروز که ادوارد شواردنادزه، وزیر وقت امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی به تهران آمد تا جواب نامه امام به گورباچف را بدهد، فکر نمیکرد با چنین استقبال سردی روبهرو شود؛ یک اتاق محقر، یک صندلی ناراحت، پذیرایی با یک استکان چای، مدتی انتظار، ورود امام با لباس غیررسمی و خیلی چیزهای دیگر او را مبهوت کرده بود. آخر او نماینده یک ابرقدرت بود، چهطور میتوانستند او را تحویل نگیرند؟ هیچکس از دیدنش ذوق نکرد، هیچکس با آمدنش نگفت دروازههای جهان به روی ما گشوده شد، هیچکس فرش قرمزی پهن نکرد...
امام به ما نشان داد با نماینده یک کشور مستکبر چهطور باید برخورد کرد؛ تحقیر نکنیم، تحویل نگیریم. این در حالی بود که شواردنادزه هیچگاه خون آلوده به ایدز همجنسبازان کشورش را به بیماران هموفیلی ما تزریق نکرد و یا در شرایط بد اقتصادی تحریممان نکرد و یا به گروهکهای تروریستی مانند منافقین پناه نداد و یا ....
حالا فابیوس، وزیر خارجه کشور مستکبر دیگری آمده؛ پستتر و خائنتر. آمده تا راه را برای قراردادهای پژوهای تازهای باز کند. از تاریخ باید عبرت گرفت. به قول شاعر: باید که بعدازاین همه دشنام و درد و داغ، از کدخدای دهکده بیزار بگذریم؟!
نظرات (۰)