مکه، جزیره ثبات کفار و مشرکین بود؛ اما مردی از آنجا قیام کرد که بزرگترین انقلاب عصرش را رقم زد. ابتدا پیروزی بر استکبار، دور از دسترس مینمود. وقتی تطمیع این مرد نتیجه نداد، مبارزه سختتر شد؛ تهدید، شکنجه، شهادت یاران و سرانجام هجرت؛ گروهی به حبشه، خودش نیز به طایف که نشد، سپس یثرب...
با تشکیل حکومت اسلامی مدینه، قضیه جدیتر شد؛ اول جنگ راه انداختند، نشد. منافقین (با شعار انما نحن مصلحون) در داخل از یکسو، جنگ نرم دشمنان از سویی دیگر و ضربههایی که از رها کردن تنگه احد انقلاب خوردند، کار نظام را سخت میکرد، اما مردم آبدیدهتر شدند. شهادت بزرگانی چون حمزه، سیدالشهدای انقلاب، داغ سنگینی بود ولی پس از شهدا، علی و شیعیانش بودند.
خلاصه، مقاومت امت حزبالله، سران کفار و مشرکین را به پای مذاکره کشاند تا پیمان حدیبیه بسته شود. کمی بعد، وقتی یکی از همپیمانان کفار به یکی از همپیمانان نظام اسلامی تعدی کرد، درخواستهای ابوسفیان از بزرگان نظام اسلامی به منظور واسطهگری برای صلح نتیجه نداد. خدا چنان عظمت سپاه اسلام و عزت رهبر معظم انقلاب را (مثلاً در تبرک جستن به آب وضوی او) به ابوسفیان نشان داد که خودش قریش را به تسلیم شدن دعوت کرد.
و اینگونه بود که مکه، همان روز فتح شد.
نظرات (۰)