بین خودشان اختلاف بود، اسمش را گذاشتند جنگ جهانی. ایران بیطرف بود. سوم شهریور 1320 بود. شوروی و انگلیس به بهانه جاسوس بودن آلمانیهای حاضر در ایران، از جنوب و شمال وارد کشور شدند و سرتاسر ایران اشغال شد. معدود دلاورانی از ارتش، مقاومت کردند و شهید شدند. آن موقع رضاخان، شاه ایران بود. او حتی چهار روز قبل، دستور اخراج کارشناسان آلمانی را که نیاز مبرمی به حضور آنها نبود، صادر کرد. متفقین به خاک ایران و راهآهن آن برای انتقال مهمات و دارو احتیاج داشتند، حتی زحمت مذاکره و یا تحریم سیاسی یا اقتصادی به خود نداده، با قلدری تمام، از طریق گزینه نظامی، ایران را اشغال کردند. شاهان قاجار و پهلوی عموماً یک ویژگی عجیبی داشتند که در مقابل هموطنان، ظالم و قلدر بودند، اما در مقابل بیگانگان، ترسو و دلرحم! حداقل اینطور به نظر میرسد که با سنتهای بومی تاریخی و دینی مثل حجاب و زندگی عشایری، با حداکثر خشونت مبارزه کردند ولی جلوی بیگانگان، هر بار بخشی از خاک و منابع کشور را تقدیم کردند. این بار بیگانگان اراده کردند و رضاخان را که از همه قلدرتر و مقتدرتر بود، فرستادند آفریقا تا بمیرد. وقتی با خدا نباشی، به حمایت چه کسی امید داری؟ مردم؟! بیگانگان؟!
نظرات (۰)